بازم مدرسه!
روزهای مدرسه و یک دنیا سؤال پُرمعنا
مدرسهها که باز میشوند، بعضی دانشآموزان احساس میکنند قلبشان بسته شده. شاید چون به خیالشان قرار است ۹ ماه سخت را پشت سر بگذرانند. بعضیها امّا علاقهی بیشتری به مدرسه دارند. راستی به دلیل این تفاوت فکر کردهاید؟ شاید بیعلاقگیها به خاطر این باشد که فکر میکنید با آمدن فصل مدرسه، باید پروندهی تفریحات خودتان را ببندید و ششدانگ حواستان را «فقط» به نام مدرسه بزنید. بعد شما میمانید و کولهباری از خستگی. برای اینکه از مدرسه، دلزده نشوید، لازم است زمانهایی را به خودتان اختصاص دهید. وقتهایی برای رسیدن به علاقههایتان و به تفریحهایی که انرژی را به جسم و جانتان برمیگردانند. خلاصهاش میشود اینکه سعی کنید نه از آنطرف بام (غرق شدن در کتابهای درسی) بیفتید و نه از اینطرف بام (تفریح مدام).
با مدرسه، خودم را میشناسم
مدرسه، جزو محیطهایی است که به شما کمک میکند خودتان را بشناسید؛ مثلاً در کارهای گروهی، بیشتر دوست دارید سرگروه باشید یا پیروی دیگران؟ برای انجام کارهای جدید، با شجاعت پیشقدم میشوید یا حسابی دستودلتان میلرزد؟ اگر از دوستان یا معلمتان، دلخور شوید با قشقرق، مشکلات را از سر راه برمیدارید یا غصّههایتان را کنج دلتان انبار میکنید؟ جواب این سؤالها را میتوانید در روزهای مدرسه، پیدا کنید. پاسخهایی که سرمایهی شما خواهند بود تا براساس آنها زندگیتان را سروسامان دهید و نقاط ضعفتان را به نقاط قوّت تبدیل کنید. وقتی امروز خودتان را خوب بشناسید، بعدها بهتر میتوانید رشته دانشگاهی و شغلتان را انتخاب کنید.
رفیقم کجایی؟
خیلی از بزرگترها، دوستان نابی دارند که از دوران مدرسه برایشان یادگاری ماندهاند. ارتباط با همسنوسالها در دوران نوجوانی، کمک میکند تا هم مهارتهای اجتماعی آدمها تقویت شود و هم احساس نشاط را تجربه کنند؛ البتّه بهرسم صداقت باید بگویم روی دوستی هرکسی هم نمیشود حساب کرد؛ امّا اگر شخصی باشد که فکر میکنید میتواند رفیق روزهای غم و شادیتان باشد، با او رشد میکنید و جنس ارتباطتان صادقانه، همدلانه و محترمانه است، پس میتوانید او را بهعنوان یک رفیق خوب، وارد زندگیتان کنید و تا بزرگسالی هم آن ارتباط را دودستی بچسبید.
وقتی اضطرابها دست از سرم برنمیدارند…
گاه پرسشهای کلاسی یا امتحانات پایانترم برای بعضی دانشآموزان بهقدری اضطراب ایجاد میکند که زندگیشان هم مختل میشود. واقعیّت این است که حتّی در انیمیشنهای معروف دنیا هم زندگی بدون سختی را نشان نمیدهند. چه برسد به زندگی واقعی خودمان که پر از دستانداز است. پس چکار کنیم؟ نه میشود جای خالی داد و نه از دستشان فرار کرد. پس حتماً باید راهحلّی وجود داشته باشد. اگر فکر میکنید برای صحبت در جمع، حسابی کلافه میشوید یا موقع امتحانات، تمرکزتان خیلی کم میشود، بهتر است از مشاور مدرسه یا متخصّصهای دیگری کمک بگیرید. اگر همین اضطرابهای دوران تحصیل روی هم تلنبار شوند، در بزرگسالی بهجای اینکه فکر کنید بزرگشدهاید، احساس میکنید پیر و شکسته شدهاید. حیف است، نه؟!
و اما چند راه ساده برای مدیریّت اضطراب
فکرهایی را که باعث نگرانی شدیدتان میشود شناسایی کنید. از کنار فکرهایی مثل «اگه نمرهی خوبی نیارم، دیگران مسخرهام میکنن» و…، ساده نگذرید. بعد از خودتان بپرسید: «این فکر، باعث چه احساسی در من میشود؟» عصبانی، غمگین، مضطرب و… (سهنقطهها را خودتان پرکنید) میشوم؟ حالا تصمیم بگیرید که میخواهید چطوری حال و هوایتان را تغییر دهید؟ کدام راهحل کمک میکند دیگر عصبانی یا… نباشید؟ ورزش، تفریح، تنفّس عمیق شکمی، کمک گرفتن از دیگران و… میتوانند اضطرابتان را کم کنند.
مدیر برنامههای خودتان باشید
با شروع سال تحصیلی، ممکن است بگویید: «ایوای! دوباره روز از نو و روزی از نو». شاید به این دلیل که دچار روزمرگی میشوید و نشاط روزهای نوجوانیتان کمتر از تعطیلات تابستانی میشود. اگر شما برای خودتان برنامهریزی نکنید، مغزتان به سراغ همان عادتهای همیشگی میرود و برایتان برنامهریزی میکند. برنامهای که ممکن است حالتان را بدتر کند. پس مدیر برنامههای خودتان باشید و روزتان را برای فعالیتهای مختلف، تقسیم کنید. اگر برای برنامهریزی روزهای تحصیلتان، خوشسلیقگی و خلاقیت به خرج دهید، در دام یکنواختی گرفتار نمیشوید. خواب کافی و منظّم، یادگیری مهارتهای مهمّ زندگی، مطالعهی مناسب درسها، ارتباط با دیگران، تفریح و خوردن غذاهای سالم، کمک میکنند تا یک سال تحصیلی را با موفّقیّت، پشت سر بگذارید.
امروز یا فردا؟
وقتی یک سال تحصیلی تمام شود، شما یک پلّه بالاتر میروید. شاید با خودتان بگویید: «من میخوام فقط امسالم بگذره و برم پایهی بعدی»؛ یعنی یک برنامهی کوتاهمدّت که فقط محدود به امروز و امسال است؛ امّا با یک برنامهی بلندمدّت، میتوانید به سالهای بعد هم فکر کنید. اینکه دوست دارید چه شغلی داشته باشید؟ استعداد و علاقهیتان چیست؟ چه نقاط قوّت و ضعفی دارید؟ برای چهکاری ساخته شدهاید؟ اگر امروز انتقادی نسبت به شیوهی آموزشی مدرسهیتان داشته باشید، چطور میتوانید آن را باجرئت و احترام، مطرح کنید؟ حتماً سؤالهای پّرمعنای دیگری در ذهن شما هست که من نمیدانم؛ امّا جواب همهی این سؤالها از دل روزهایی بیرون میآید که بهعنوان روزهای مدرسه میشناسیمش.